از احوالات شما خبر ندارم، ولی برای من تعریف
دسر این موجودی هست که عکسش رو در بالا می بینید. کوکی داغ شکلاتی با بستنی
وانیلی. از عوالم وبلاگ نویسی یکی هم اینکه مواردی هست که مدت ها در ذهن یه وب لاگ
نویس می مونه و به تدریج اون ها رو اجرا می کنه؛ خیلی از موارد ولی در اثراتفاقات و
پیشرفت و یادگیری تدریجی پست می شن. این مورد هم یکی از اون مواردی بود که مدت ها
مدنظرش داشتم ولی واکنش نوع دوم من سال ها طول کشیده بود. این دسر رو اولین با در انگلیس و
در پیتزا هات خوردم.
هر هفته بعد از کلاس، با دوستی به نام تام و از اهالی شریف
لیورپول به پیتزا هات محل می رفتیم و این دسر رو خفه می کردیم. یادم می یاد در به
در دنبال طرز تهیه این دسر بودیم. اون موقع آشپزی من سیستماتیک نبود و در نتیجه
خیلی دنبال دستور اون گشتم ولی توفیقی
حاصل نشد. مورد دیگه این بود که پنج شش سال پیش، دستورهای آشپزی این قدر به وفور
در اینترنت پیدا نمی شد. روز به روز بر تعداد وب لاگ های آشپزی اضافه می شه و
اینترنت عمیقا دنیای آشپزی رو متحول کرده (البته علاوه بر دنیای آشپزی کل دنیا رو هم
متحول کرده). در حساسیت موضوع همین بس که اون تام فوق الذکر به من گفت که خواهرش
مدتی گارسن پیتزا هات(جمله معترضه: گارسن ایرانی؛مذکر بداخلاق پرروی بدلباس -گارسن
خارجی؛مونث خوش اخلاق کم روی خوش لباس) بوده و بلکه اون بتونه دستور رو به دستمون
برسونه. روزنه ای از امید گشوده شده بود و بالفور با آلیس وارد مذاکره شدم. گفت که
دستور تمام موارد پیتزا هات سری هست و همه چی از قبیل خمیر پیتزا و خمیر همین کوکی
به صورت بسته بندی شده توسط یه شرکت پخش کننده اینجا می یاد و در رستوران سر هم و
پخته می شه. گفتم آدرس شرکت کجاست؟ گفت برو خونه بگیر بخواب خسته ایی!
گذشت و این دسر از یاد من رفت. از خوش حادثه،
هفته پیش این دسر رو اتفاقی در منوی یه اسپرت بار(برای که در آن مسابقات ورزشی از
تلویزیون دیده می شه) دیدم و داغم تازه شد و این زخم کهنه سر باز کرد و این آتش
زیر خاکستر شراره کشید. چون پنج سال بعد بود و من هم تبدیل به یک لر سیستماتیک شده
بودم، یه دستور عالی براش پیدا کردم و سریع اجرا کردم. دسر محبوبی هست و حتی این پیج فیس بوک هم به یاد اون تاسیس شده! دستور از بلاگ مایکل روهلمن یکی از بهترین فود بلاگرهای حال حاضر هست.روهلمن آشپز حرفه
ای نیست بلکه روشنیده ای فارغ التحصیل دانشگاه دوک هست که در باب آشپزی قلم می
زنه. در یک مقایسه به شدت بند تنبونی، می شه اون رو هم تیپ من دونست. او هم تحصیل
کرده، غیر حرفه ای و بیشتر تریپش وب لاگ نویس هست تا آشپز. البته مخاطبین این دو هم
متفاوت هستن؛ بدبخت ترین موجود نویسنده ای هست که برای ملتی با میانگین مطالعه سی
و هفت ثانیه در سال می نویسد. البته عرض کردم که قیاس مع الفارق و بند تنبونی هست.
از کارهای خوب روهلمن همکاری با شف توماس کلر در تهیه و چاپ کتاب های معروف او
هست. دستور حال حاضر برای کوکی این پست ، وارد کتاب اد هاک
شف کلر شده و لذا تردید در اون جایز نیست.
**********این قسمت روی اعصاب هست
ربطی هم به آشپزی نداره ، می شه بی خیالش شد*******
واکنش طولانی از نوع دوم؛ در فلان
اسپرت بار چه گذشت؟
هفته پیش برای دیدن مسابقه فوتبال(فوتبال آمریکایی)-نیمه
نهایی قبل از سوپربال- با جمعی از یاران به فلان اسپرت بار رفتیم. از فوتبال
آمریکایی به سختی بدم می یاد ولی چون ممکن بود از جانب یاران متهم به لر و دهاتی
بودن بشم، دعوت رو لبیک زدم. اصولا نمی دونم چرا به این ورزش می گن فوتبال؟ واژه
فوتبال از دو ترکیب کلمه فوت به معنی پا و بال به معنی توپ گرد درست شده. از پا
استفاده خارق العاده ای جز دویدن در این بازی نمی شه دویدن هم که مقتضی هر ورزشی
هست؛ سینه خیز که کسی نمی ره در حین ورزش . توپش هم که گرد نیست و شبیه خربزه
مشهدی هست. منطق بازی ساده هست و روش های رسیدن به گل هم بسیار محدود!؛ توپ رو حمل کن و از خط رد شو! ولی در
فوتبال خودمون، تقریبا با هر عضو بدن می شه گل زد.
مارادونا با دست به انگلیس گل
می زنه و استاداسدی با هد شیرجه ای بسیار زیبا دروازه خودی رو باز می کنه. از این که بگذریم، فوتبال آمریکایی
بازیی بسیار کند و با قطعی مکرر و بسیار ملال آور هست. زمان قانونی بازی یک ساعت
هست ولی این یک ساعت حدود چهار ساعت طول می کشه؛ یک ساعت فوتبال و سه ساعت آگهی
بازرگانی. از همین مورد آخر باید حساب کار دستوتن بیاد و حدس بزنید که یه جای کار می لنگه!.
تا بار و بندیل حلقه یاران رو جمع کردیم کمی
زمان گذشت و یک ساعت دیر وارد بار شدیم . دوست آمریکایی گفت مهم نیست ، ده دقیقه
از بازی گذشته! خلاصه مستقر شدیم و او شروع به توضیح قوانین بازی کرد. من طبق
معمول گوش نمی دادم و در افکار پلید خودم غرق بودم ولی گاهی سرم رو به
نشانه تایید تکان می دادم و گه گاهی هم سوالی به رسم پاچه خواری می پرسیدم. بازی
بین تیم محبوب نیوانگلند معروف به پیتریوتز و یه تیم دیگه که اسمش یادم نیست بود.
کوآرتر(ربع ) دوم شروع شد و هر لحظه بر سردرگمی من افزوده تر می شد. درک منطق بازی
برای من مشکل بود و هر لحظه بر شدت این آشفتگی افزوده می شد. بعضی وقتها به یک شوت
یه امتیاز می دادن بعضی وقتها سه تا ! بعضی وقتها به یه تیم، الکی یه امتیاز می
دادن و بعضی وقتها هم برای همون کار هیچ امتیازی نمی دادن.
واکنش افراد حاضر در بار هم بر آشفته حالی من می
افزود. برای مثال، یکجا یه بازیکن یه پاس ساده می داد ولی یار تیم حریف توپ رو می
گرفت در این لحظه جیغ و داد و عر و تیز و سوت و کف حضار بلند می شد و حتی چند نفری
هم غش می کردن و مردم سر دست اون ها رو از بار خرج می کردن. ولی یک جای دیگه یه
بازیکن توپ رو می گرفت و مثل یک ژیمناست دو تا غلت و چهار تا
نيم وارو میزد ولی هیچ کس صداش در نمی یومد و ککش هم نمی گزید و این
در حالی بود که این حرکات از نظر بنده بالجد مستحق تشویق بودن .
کم کم رسما داشت حوصله ام
سر می رفت و چنان چه قطعا در جریان هستید، در حین حوصله سررفتگی هیچ چیز مثل غذا
یا اسنک کارگشا نیست. طلب منو کردم و چون حالم خیلی خراب بود گفتم دسر چاره سازتر
هست. اسم آشنایی به چشمم خرد و در سفارش اون شکی به خود راه ندادم. پس از مدتی دسر
بر روی دست گارسن مثل عروس بر روی کجاوه به سمت من می یومد و نهایتا شاهد مقصود پس
از مدتها در درون شکمم لنگر گرفت.
به محض ورود دسر، همسایه سمت چپ من(قرمزپوش در تصویر) که مرد مسنی
بود آه از نهادش بر اومد و به دوستش گفت: اوه مای گاد (OMG)، نمی دونستم که اینجا این دسر رو هم دارن. در راستای تقویت بار
کالچر(فرهنگ بار) سریع بهش نگاه کردم و خواستم مثل یه لر پاکدل تعارفی بهش بزنم و
گفتگویی بیاغازم و تبادل فرهنگی کرده باشم. در جواب گفت که دیابت داره ولی بالجد
عاشق شکلات هست. تعریف کرد که در جوانی کیک شکلاتی می پخته با سه نوع شکلات، بعد
روش بستنی شکلاتی می ریخته و سپس روی اون برای محکم کاری سس شکلات. تعریف کرد که در جنگ ویتنام در
نیروی دریایی بوده و هرجا کشتی پهلو می گرفته سریع می رفته و از بندر شکلات می
خریده. احتمال می دم نتیجه اون عشق دیابت فعلی باشه، ولی در نهایت همه ما رفتنی
هستیم حتی کسایی که دیابت ندارن. در نتیجه لحظه رو دریاب که در آینده خیلی از
بدیهیات امروز برات می شه رویا.
**********این قسمت دیگه روی اعصاب نیست برای دستور تهیه به خواندن ادامه بده *******
مواد لازم:
برای حدود دوازده عدد کوکی
دویست و بیست و هفت گرم(یک پیمانه) کره
، درجه
حرارت اتاق
صد و سیزده گرم شکر
قهوه ای
صد و سیزده گرم شکر
سفید
یک عدد تخم مرغ
یک قاشق
چای خوری عصاره وانیل
دویست و بیست و هفت گرم(یک و نیم پیمانه) آرد
یک دوم قاشق
چای خوری نمک
یک قاشق
چای خوری بکینگ
پودر
صد و هشتاد و دو گرم (یک پیمانه) شکلات
تلخ تکه یا رنده شده
بستنی وانیلی اعلا، دوازده اسکوپ
|
کره،
شکر ، شکر قهوه ای، تخم مرغ و اسانس وانیل رو در کاسه ای بریزید. هم بزنید تا همه
مواد مخلوط بشن
|
|
آرد،
نمک و بیکینگ پادر رو اضافه کنید
|
|
هم
بزنید تا مایه یه دست بشه و سپس خرده های شکلات رو اضافه کنید
|
|
دوباره
و به آرامی هم بزنید تا شکلات به خوبی با مایه مخلوط بشه
|
|
ته
ظروف سفالی رو چرب کنید (البته نکردید هم مساله ای نیست چون خمیر خودش خیلی چرب
هست ) و کف اون از مایه یکنواخت پهن کنید
|
|
فر
رو روشن و روی درجه صد و هفتاد و هفت تنظیم کنید. پانزده دقیقه صبر کنید تا فر داغ
بشه. البته این کار رو قبل از شروع به هم زدن کیک معمولا انجام می دن و وقتی مایه
کیک آماده شد، فر هم آماده هست. من بقیه
خمیر رو برای روز مبادا فریز کردم
|
|
برای
حدود بیست دقیقه یا تا وقتی که طلایی بشه بپزید
|
|
یه
اسکوپ سخاوتمندانه بستنی اعلا روی اون قرار بدید و بلافاصله سرو کنید. از به کار
بردن بستنی های محیرالعقول مثل زعفرانی و میوه ای پرهیز کنید. این دسر درباره شکلات
هست. روش رو هم اگه دوست دارید گاناش
شکلاتی و یا سس شکلاتی بدید
|
|
این
هم مدل کاسه ای که در لینک اصلی اومده
|
|
این
هم مدل نازک تر و برشته و تردتر
|
چند
دقیقه آخر بازی فوتبال بسیار هیجان انگیز بود. اعتراف می کنم فوتبال امریکایی زیاد
هم بد نیست و شاید بشه در آینده ازش لذت برد. هفته دیگه سوپر بال هست و من دوباره می
رم فلان اسپرت بار
Comments
مرسی بابت همه چیزای خوب ...
agha door az joone mobarak, 3o saniye chi hast? man 5 daghighe tool keshid ta moghadama ro khoondam, ye soal ham dashtam , ye chizi hast be name ghee ke hasele jooshandan va tasfiye kare hast va tebgh nazare tebe iroveda kheili chize khoobe hast , az oonjaee ke man az kare va ghee har do badam miyad[dovomi bishtar] shirinijate khoone bishtar tavasote digaran khorde mishe ama benazaretoon mitoonam az ghee bejaye kare tooye in dastoorha estefade konam ta ye chize salemtar! dorost konam va be khorde ahali khoone bedam?
mamnoon
elahe
ایا این دستور العمل پخت کوکی برای پخت کوکی هایی که در امریکا با رزبری می فروشند مناسب است؟
می شود دستور العمل این کوکی هایی که در فر می پزیم و رنگ اونها قهوه ای رنگ می شود را بگذارید.منظورم کوکی هایی است که یک قاشق در سینی فر می ریزیم بعد خودش باز می شود و می شود در اون کاکائو تکه شده یا اسمارنیز گذاشت.
با تشکر
شکر قهوه ای برای انواع کوکی لازم هست چون
texture
داره ولی شکر سفید خیلی نرم و خالص هست . من تعویض اون با شکر سفید توصیه نمی کنم. این دسر سوگلی من هست اون رو درست کنید و وقتی که در حال خوردن اون هستید مرتبا به روان من درود خواهید فرستاد
نظر من در مورد فوتبال آمریکایی همینه، فکنم سالهای سال هم نگاه کنیم چیزی از هیجان تماشاچیا نفهمیم.. من اصولن درک نمیکنم ورزشای این آمریکایی ها رو
خلاصه که برم بسیار علاقه مند شدم این دسر رو درست کنم و احتمالن سعی کنم کنارش فوتبال آمریکایی ببینم!
:)