دیگه داره یادم میره اسم اصلیم چیه! چون هرکی من رو میبینه از مکرون میپرسه ومنم فکر کنم دارم کم کم شبیهش میشم؛ چون الان شده حرفه و کارم که یه لقمه نون ازش دربیارم. منظورم از هرکی آدمای دورو اطرافم هستند که در جریان کارهای من هستند وهمینطور بعضی از کسایی که عکس هارو توی پیج میبینن و از رنگ و آب این شیرینی خوشگل از خود بیخود میشن و دنبال دستورش میگردن و نشون به این نشون که یکبار هم درستن میکنن چون فکر میکنن وقتی فرمول یک چیزی رو دارن در واقع بلدهستند چی کار کنن. ممکن هست توی خیلی از دستورها این سادش باشه مثل سالاد شیرازی .
ایمیل هایی میگیرم از کسانی که اصلا نمیشناسم(طبیعی هست با این وضع فیسبوک که حسابی خودمونو گرفتار کردیم)، جالب اینجاست که اسم این شیرینی رو هم نمیدون(اشکالی نداره منم نمیدونستم ۵ سال پیش) و میگن: یک دستور""خوب"" این شیرینی رو بده.عکس خالی که فایده نداره!! اولین نکته که باید در مورد مکرون (ماکاروون اشتباه هست. یک دونه "و" داره و قسمت اولش مثل مک مک دونالد تلفظ میشه)بدونید اینه که دو تا دستور بیشتر نمیتونید ازش پیدا کنید! الان می گید حتما نمیدونه، صد تا دستور ازش هست توی اینترنت. بله ولی فقط اندازهها به نسبت فرمول کم و زیاد شده( درصد نانواها= بیکرز پرسنتج);کسی که حرفهای هستن می
دونن چی می گم شیرینیپزی میکنه میدون من چی میگم.
دستور اول : بیشتر مناسب مقدار کم و برای درست کردن درمنزل هست. توی این دستور از سفیدهٔ تخم مرغی که با شکر حجم پیدا کرده ( مرنگ فرانسوی- فرنچ مرنگ )استفاده میشه
دستور دوم: مناسب مقدار بالا و در شیرینی فروشیها مخصوصا درفرانسه ازش استفاده میشه. در ضمن این شیرینی هم به اسم "فرنچ مکرن" هست و هم "پاریسین مکرون". وارد بحث نمیشم چون برای خودش دو تا پست داستان داره.
یک راز در درست کردن این کوچولوهای اسرار آمیز هست و این راز چیزی نیست جز تکرار و تکرار و تمرین.اولین باری که سر کلاس توی مدرسه آشپزی مکرن درست کردم، پیش خودم گفتم این که هم چین تحفه هم نبود که قبلش استادمون( شف) یک ساعت در موردش سرمون رو خورد و کلی تعصّب نشون می داد که این شیرینی چه قدر حساسن واینکه چه قدر سخته درست کردنش. شف رمزی رو خیلی از شماها میشناسید. جدا از موفقیتش که نامدارش کرده، روک و پوست کنده و بد دهنیش هم معروف هست. ما هم این کلاس رو با یه فرانسوی داشتیم که اگر با شیرینیهاییکه ریشه فرانسوی داشتند شوخی میکردیم یا درست از آب در نمیومد، مجبورمون میکرد بمونیم و کف اشپزخونهٔ کلاسمونو با ناخون تمیز کنیم دقیقا مثل رمزی!. این استاد همه چی رو هم می گفت فرانسویه، فقط باقلوا رو کوتاه اومد با اکراه، براش گز بردم گفتم یکی ازشیرینی سنتی ماست، به خودم لعن و نفرین فرستادم که بشکنه دستم دیگه هیچی براش نبرم از بس که شاکی شد گفت شماها از ما تقلید کردید و انقدر حرف زد تا من بگم من به عنوان نماینده از طرف جدّ و آباد شیرینی پزها اومدم که فقط ازشما معذرت بخوام و دیگه میگیم "نوگت فرانسوی" به جای گز اصفهان. ازمطلب دور شدم رفتم به خاطره هام...خلاصه اومد سر میز من و اشکالات کارم رو گفت وبه نظر میرسید راضی هست از کارم چون بنفش نشد صورتش. پایین تر،یکی از عکسای اون روزمو می بینید و الانم که مقایسه میکنم می بینم که برای اولین بار خوب درست کرده بودم. سرتونو دردنیارم از اون روز به بد من واقعاً میگم هر روز مکرن درست کردم برای یه سمستر. چرا؟ چون هم دلیل شخصی داشتم هم شانس آوردم که از طرف مدرسه من رو به کلاسهای Pierre Herme که خدای مکرن هست توی دنیای "پستری شفها" فرستادند و اونجا بود که من خراب شدم!
|
عکس اولین مکرن من |
در پست بعد نکات و طرز تهیه فرنچ مکرن رو توضیح می دم
Comments