این هفته با یک تغییر
تاکتیکی و بر خلاف چلو پلوهای پست های غیر گیاهی چند وقت اخیر، یه غذای اسپرت و
مهمونی پسند داریم؛ سوسیس زیر لحاف. این غذا در اصل به انگلیسی Pigs in blanket هست و من باتوجه به ذوق سرشار [تق تق
تق= به تخته زدن حضار]) این اسم رو بر اون برگزیدم! باشد که نامبرده تا ابد به این
نام خطاب بشه در سرزمین ما.
در این تیره از غذا، سوسیس
لای خمیر پیچیده و در فر طبخ می شه ولذا از رده غذاهای انگشتی و پارتی پسند هست. این
ورژن امروز البته با دستورهای موجود متفاوت بود و چشم من رو گرفت. دستور رو از اینجا استخراج نمودم.
در دستورهای کلاسیک معمولا از خمیرهای آماده و به خصوص خمیر کروسان استفاده می شه.
این یکی ولی با یه خمیر پنیری و مجهز به فلفل قرمز هست و به شدت خوشرنگ و خوشمزه
تر! در ضمن قرمزی فلفل، در تداعی لحاف هم بی تاثیر نیست!
مواد لازم:
شش فروند سوسیس کوکتل
دویست و بیست و پنج گرم پنیر چدار نارنجی،
یا هر پنیر تند مزه دیگه از قبیل گودا یا بلوچیز
هشت
قاشق غذاخوری کره سرد
یک پیمانه آرد همه منظوره
یک قاشق
چای خوری سس وستشیر
یک دوم قاشق چای خوری پاپریکا
یک دوم قاشق چای خوری نمک
یک دوم قاشق چای خوری فلفل سیاه تازه کوبیده
نوک قاشق فلفل قرمز
تند
|
تمام مواد جز سوسیس و فلفل
تنوری رو داخل مخلوط کن بریزد و پالس کنید تا خمیر مانندی حاصل بشه.
|
|
به خمیر مانند حاصل، فلفل
تنوری خرد شده رو اضافه کنید و ورزکی بدید تا مواد مخلوط و خمیر همگن بشه. سپس
خمیر رو شش قسمت کنید (من نصف دستور استفاده کردم). گلوله خمیر رو کف دست پهن کنید
و سوسیس رو روی اون بگذارید و خمیر رو دور اون گلوله کنید تا جایی که سوسیس کاملا
مدفون بشه.
|
|
فر رو از پیش روشن و روی
دمای چهارصد فارنهایت یا همون دویست و پنج درجه خودمون تنظیم کنید. پخت به مدت
بیست الی بیست و پنج دقیقه هست. در ضمن گلوله خمیر در اواخر از فرم دوار خارج می
شه و کمی به اطراف گسترش پیدا می کنه و نشست می کنه.
|
|
برای سس خردل و عسل، یک دوم
پیمانه مایونز رو با یک چهارم پیمانه خردل زرد و دو قاشق غذاخوری عسل مخلوط
کنید.
|
|
نمای نفس گیری از زیر!
برشتگی زیر با نرمینگی رو، بالانسی ایجاد کرد بس خشتک در!
|
Comments
چرا جفتی نکردی با وی همراه
اگر بود با فلفل تندی هم آغوش
کراستی میشد لحاف ازآتش توش
چو دیدی میزدی به اسنک داغ
دهان هم تشنه هم پر ز بزاق
چو بفشردی کمی این اسنک شیک
نوای آخی از درون میگشت شلیک
چو گازی میزدی بر زوج خفته
به گوش ات میرسید آی یی نهفته
لبت آغشته به لذت و حالی
ز سوسیس و فلفل زیر لحافی.
ز آن شمشیری ، مردک اهل لاف
چه خصمانه رفتست ارزشهامان را مصاف
چه سبعانه درید حیا را وی سجاف
سوسیسی مشغول به امر وصل و زفاف
تو گویی شوونات ماندند در کوه قاف
چو بی شرمیش، گذر کردست از حد کفاف
ببندم فیل تری بر وی به جرم نشر گزاف
رطوبت کپک زاید و بوی گند
اگر شرم دری مگو بیش از این
وگرنه چرا شرم ز حقی چنین
گزافی نبوده در انشای تو
پتو گشته لحاف به معنای تو
که خرد و گزاف جز در اندیشه نیست
گزاف هم بود خرد بعکس هم صحیح ست
اگر شرم داری مگو بیش از این
این هم از طرف من برای نیرنگ مربوط به همون رسپی چیکن کرما که داستان
از همانجا گویا آغاز شد
چه نیرنگی زدی نیرنگ بر ما
چیکن کرما بدل کردی به حلوا؟
من اینجا آمدم از بهر توشه
ولی ناگه شدم مجنون و شیدا
راستی تا فراموشم نشده بنویسم که چیکن کرما طبخ شد و بسیار بسیار هم پسندیده شد...ممنون
شدم محظوظ از عطر نهفته
خیلی غذای خوبی بود و مخصوصا خیلی بهتر از این مافین پیتزایی هایی که سایت های ایرانی مد کرده اند و مفت نمی ارزد. فکر نمی کردم خمیر به این راحتی و بامزگی دور سوسیس جمع بشه و اصلا قسمت فان درست کردن این غذا خمیر زدن دور سوسیس ها بود. با بقیه ی فلفل دلمه های تنوری هم سالاد پاستا با فلفل دلمه تنوری و سس ماست و ارده ساختم.ا
فقط یه مشکل کوچیک وجود داشت. خمیر قسمت زیری به ظرف (پایرکس چرب شده) چسبید. اگر کاغذ روغنی چرب شده میذاشتم بهتر نبود؟ شما چی کار کردید؟ اصلا چی کار باید کرد؟ و هزاران سوال دیگر از این دست...!ا
این خیلی خمیر غنی تر و چرب تری هست و بافت با اون سوسیس بالانس می شه
شعر شما هم خوب بود و ممنون از سرایش اون. خمیر پر چربی هست و قاعدتا نباید به ظرف بچسبه . البته ظرف من فلزی بود. برای پایرکس همون ایده کاغذ روغنی عالی هست
یکی آمد با توپ پر به میدون
قدم بر چشم ما بگذار کتایون
کنار نغز تو حلوا چه داره
کلامت شهد کلامم زهرماره
ولی خواهش ای خوش زبان یار
اگر چه کوچکم طفلم مپندار
تو شیدا بوده ای بسیار از پیش
مگو دل حال دادی از کف خویش
اگر دعوت میکردی بنده ساره
دوان می آمدم به سه شماره
روز جمعه بسی بودم گرفتار
دمارم بستاند از من روزگار
به خونه آمدم بی نا و احوال
نداشتم چیزکی حاضر به یخچال
مواد منجمد به پخت نیاز
درون ساک پیاز پوست پیاز
دوتا تخم مرغ آخرهم شب پیش
شده بود املت و نبود دگر بیش
بکردم ساک سیب زمینی باز
دیدم ریشه زده چون ریش مرتاض
اسید معده و اشک گشت قاطی
بارانی اسیدی گردید جاری
مشتی کنجد همی در کام کردم
تا غرش های معده رام کردم
شکلات سیاهی باز کردم
با یاد شف مهناز همراش کردم
یه لیوان نیم لیتری دم دست بود
هف هشت قاشق نیدو در آن کردم
حال دم کردن قهوه نداشتم
بجایش نسکافه اضاف کردم
بریختم آبجوش بر شیر و قهوه
نیم لیتری شیرقهوه همساز کردم
یه تیکه شکلات کمی شیرقهوه
یه تیکه شکلات, کمی شیرقهوه
یه تیکه شکلات, کمی شیرقهوه
یه تیکه شکلات, کمی شیرقهوه
یه تیکه شکلا.................
سرم تکیه به دست بخواب رفتم.
اگر دانستم از احوال زارت
منم اشکی روان کردم اسیدی
ز بس خندیدم بر آن داستان قهوه
نیرنگ عزیز اگه جمعه این قدر گرفتاری، خدا به داد روزهای هفته ات برسه!ا
شود خاموش لیکن شاد و همرنگ
همین فردا یه پیتزایی علم کن تو فکر آدینه از سر به در کن مگر یک حال خوش آرد به خانه که نیرنگک همی بازد بهانه منظورآدینه فرنگی ( یکشنبه) هست
پاینده باشید
elahe
بسی پیتزا کنی پیدا الهه
اگر گردی اینجا بجای ناله
اگرهم قصدت عشوه بهر شف هست
امید که با آه و نالت شف کند مست
یادم رفت که بگویم شعر شما
نداشت لنگی و بود چون تیغ برا
در انداز طرح نو ، غم زیر و زبر کن
چو نیستم شأعری یا یک شف ناب
ز آه و ز ناله کردیم بی تاب
که این نیرنگ جانک هست معضل
نمی دانم که از روم است یا زنگ
همی دانم که بد جوری است نیرنگ
چه نیرنگی که بی رنگی ما هم
کند تعبیر صد رنگی به صد هم
مرا یک دختری باشد یگانه
غریبه با بدیهای زمانه
ز هر انگشت او صدها هنر بیش
ولی هرگز ندانست چیست کیشمیش
اگر خواهم روم روزی به پارتی
مرا گوید چرا اینجوری ماتی
نمیداند به جز رنگ و گل مو
نمیداند چه خوشمزست بمبو
اگر الد شیکاگو گردد بسته
نمیگردد غنی با نون و پسته
اگر بهرش نسازد سفرهای کس
شود مردار خواری همچو کرکس
همه زیباییش بسته به موئی
اگر گیرد یکی الدنگ شویی
برایش شوهری خواهم نمونه
که بیش از این روی دستم نمونه
کجا من بهر او جویم شفی خوب
که نا دارد همی نیرنگ محبوب ؟
اگر داری نشانی لطف بنما
کنیزت میشود این دختر ما
راستش من دختر ندارم ولی دلم خواست بهانه دست نیرنگ جان داده باشم!
درود
الهه
harfe pizza shod yadam oomad begam, man oon khamire ba abe sard ro hanooz dorost mikonam, meghdare mokhamer ro nesf kardam va kami ham abesh ro bishtar, yani ye khamiri hasta.Too khoone koli tarafdar peida karde va dige man hich khamire digeii ro emtahan nakhaham kard!hata sobha ham noon taze bahash dorost mikonam.
bazam manoon
Elaheh
طعم توت داشت این شعرت الهه
کاری تر بود ز صد من آه و ناله
عجب شاهکاری کرد خلقت الاهت
که آمیخت طعم لبهات با بلاهت
اگر بد بینی ام بد از تو جاری
وگرهم نیک نیکی ت را گواهی
صفت های خودت دادی به بنده
ندانی کشمشی, چون دانی بنده؟
نه دخت ات که خودت کرکس صفاتی
گمانم پیتزات هم با سوسک بسازی
بده دختر نا داشته به دوزل
خودت لایق به این نیرنگ معضل
مرید زیبایی بسته به موی ات
همان الدنگ رویات ام چو شوی ات
معمولا گلهایی که یهویی شکوفا میشن کم دوام هستن. امیدوارم که ثابت کن اشتباه میکنم.
بهر حال شما غنیمت مغتنمی هستین و اینو بعنوان یه هدیه ریزه میزه داشته باشید:
ازعذار چون گلت وان عطر مستی بخش موی
گل خجل گشته گلاب چون آب جوی